نوشته شده توسط : amirhosein....admin

معبر سایبری فندرسک نوشت:

شاه و رهبر هر دو دارای جایگاه خاصی در بین مردم هستند. هر دو دارای قدرت هستند. اما یکی با زور و پول و ثروت صاحب قدرت می شود ولی دیگری با مهربانی و ساده زیستی و با جای گرفتن در دل مردم کشورش صاحب قدرت می شود.

در تصویر، شاه مظلومی که همانند خیلی از مردم کشورش زندگی ساده و بدور از تجملات دارد را مشاهده می نمایید که از هول و دلسوزی برای رسیدگی به امور رعیت یادش می رود کفش هایش را بر روی قالی مندرس مرد روستایی که روی آن نماز می خواند بیاورد.

و مرد و فرزند رعیت را می ببینید که از شدت خوشحالی بهت‌ زده‌ نشده اند که هیچ حتی در آغوش شاه جای گرفته اند و شاه دست نوازشی بر سر آنان می کشد. آری این است سلطنت شاهی که دل دل مردمانش جای دارد.

تفاوت یک شاه و یک رهبر

و در همان تصویر, رهبری که در کمال قدرت و اختیار عکس مردم کشورش زندگی پر زرق و برقی دارد را مشاهده می نمایید که گویی مردم از وی هراس دارند تا جایی که حتی اعضای خانواده رعیت نزدیک وی نمی شوند و در کمال بهت‌ زدگی به وی نگاه می کنند که او در اینجا چه می خواهد؟؟؟

سید احمد خمینی(ره): در اینجا بر خود واجب می دانم که این را شهادت بدهم که زندگی داخلی حضرت آیت الله خامنه ای بسیار ساده است نه از باب این که رهبر عزیز انقلابمان به این حرف ها نیاز داشته باشند ، بلکه وظیفه خود می دانم تا این مهم را به مردم انقلابی ایران بگویم. من از داخل منزل ایشان مطلعم ، در منزل ایشان بیش از یک نوع غذا بر سر سفره ندارند ، خانواده ایشان روی موکت زندگی می کنن ، روزی منزل ایشان رفتم یک فرش مندرس آنجا بود که از زبری آن به موکت پناه بردم.

پ,ن: و اینگونه است که در 26 دی سال 57 رعیت شاهی که هرگز آنان را نشناخت را از کشور بیرون کردن و دو رهبری که در دل هایشان حکومت می کرد را به نوبت در قلب خود جای دادند...



:: بازدید از این مطلب : 3449
|
امتیاز مطلب : 319
|
تعداد امتیازدهندگان : 66
|
مجموع امتیاز : 66
تاریخ انتشار : دو شنبه 13 بهمن 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : amirhosein....admin

معبرسایبری فندرسک نوشت:

چنین حکایت کرده اند راویان شیرین سخن و طوطیان شکرشکن که روزی منتقدی که از مذاکرات شیخ حسنهمی لرزندی و از کردار شیخ به تنگ آمدندی, خواستندی انتقادی کنندی و ازین رو به حافظ تفألی زنندی و حافظ در تفألش چنین بدو گفتندی که :

تفأل یک منتقد به فال حافظ

گفتم غم تو دارم ...         گفتا به جهنم ...
گفتــم ز مـــهـــرورزان رسم وفـا بیـامـوز          گفـتــا بـرو جــهـنـم راه دگـر نـدارد
گفتــم کـه تیتر یـکّی در سایتی چون یاهو         گفتا که راست گویی؟ آخ جون او درآمد
گفتم که من می لرزم از جان کری و اشتون         گفتا که ای ترسو، اونها که ترس ندارند
گفتــم توافقـا چـی؟ من از اونـا می ترسـم         گفتــا که به جهنم حرف دگر ندارم
گفتــم زبان تندت کـی عـزم صـلـح دارد؟         گفتــا جهنم آنجاست ربطی به تو ندارد
گفتــم چرا جهنم؟ آنجا که گرم و داغ است         گفتـا جهنم است خب چون و چرا ندارد
گفتــم کـه ای حافـظ، منتـقـدی تـو الآن؟         گفتـا غلـط کنـم من، حرف دگـر ندارم

با اجازه از شاعر : یک منتقد

 



:: برچسب‌ها: طنز روحانی , حسن روحانی , حافظ , فال حافظ , ,
:: بازدید از این مطلب : 1252
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 3 شهريور 1393 | نظرات ()