بسم الله الرحمن الرحیم سلام باز هم بعد مدتی برگشتیم. امیدواریم که انشاالله از این به بعد بتونیم بیشتر در عرصه جنگ نرم خدمت کنیم. در ضمن انتشار مطالب این سایت بدونه ذکر منبع جایز نیست و حرام است. دوستان اگر مایل به تبادل لینک و لوگو بودند اطلاع دهند. یاعلی
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
چنین حکایت کرده اند راویان شیرین سخن و طوطیان شکرشکن که روزی منتقدی که از مذاکرات شیخ حسنهمی لرزندی و از کردار شیخ به تنگ آمدندی, خواستندی انتقادی کنندی و ازین رو به حافظ تفألی زنندی و حافظ در تفألش چنین بدو گفتندی که :
آقای هاشمی رفسنجانی که این روزها به حاجی خاطره از وی یاد می شود هرچند وقت یکبار یاد یکی از خاطراتشان از امام راحل بنا شرایط و مصلحت و منفعت خودشان گل می کند و آن را برای مردمانی که به خیال آقای هاشمی حافظه خود را از دست داده اند بازگو می کنند.
خاطراتی که بیشتر جنبه جلب توجه و گاهی دروغ و یا همراه با فرافکنیست و زمانی به یاد حاج آقا می آید که کشور در دوره حساس بوده و یا حواشی خاصی اطراف او و یا خانواده اش به وقوع می پیوند. این بار با شروعدادگاه آقازاده گویا آقای هاشمی بعضی از خاطراتی که به نفعشان نیست را زود از یاد برده اند و بجای آن دست به تهدید نظام برای افشای اسرار می زنند.
بد نیست خاطره ای از امام (ره) را صرفاً جهت اطلاع آقای هاشمی رفسنجانی بازگو کنیم شاید ایشان چیزهایییادشان آمد.
در سال ۵۹ آقای سید حسین خمینی که نوه امام بود در زمانی که اختلافات بنی بنی صدر و شهید رجایی تشدید شده بود آقای سید حسین خمینی میرود در مشهد به نفع بنی صدر سخنرانی میکند. مردم به او حمله میآورند و میخواستند سید حسین خمینی را بزنند و ایشان که مسلحبوده، سلاح کمری داشته، دست به سلاح کمری اش میبرد، بچههای کمیته جلوی او را میگیرند میبرندش در یک اتاق دیگر. از همانجا مسئولین کمیته تماس میگیرند با دفتر امام. پیغام به امام داده میشود که آقای سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بنی صدر دفاع کرده مردم به او هجوم آوردند دست به اسلحه برده ما چه کار کنیم؟ امام به مرحوم آیت الله اشراقی میفرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند.
پ,ن : پس جناب آقای هاشمی رفسنجانی ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، طبق این خاطره از امام راحل (ره) برخورد با خائنین به کشور هرکسی که باشد می بایست با شدیدترین شکل ممکن صورت بپذیرد نه اینکه به بهانه رسیدگی به پرونده آقازاده به نوعی نظام را تهدید به افشای اسرار کنید.
سیّد روح الله مصطفوی موسوی خمینی (مشهور به امام خمینى) در روز ۳۰ شهریـور ۱۲۸۱ خورشیدی، برابر با ۲۱ سپتامپر ۱۹۰۲ میلادى و مصادف با ۲۰ جمادى الثانى ۱۳۲۰ هجرى قمرى در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها, روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاکدان طبیعت نهاد.
امام خمینى در نـوروز ۱۳۰۰ هـجـرى شمسـى, مـطابق بـا رجب المـرجب ۱۳۴۰ هجـرى قمـرى رهـسپار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى کرد.
روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربـیت و محیط خانـوادگى و شرایط سـیـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سـیـر تکاملى آن به مـوازات تکـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یکـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشکـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است.
نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژیـم شـاه و گوشـزد کـردن رسالت خطیر علما و حـوزه هاى علمـیـه در ایـن شـرایـط بـسیـار مـوثـر وکارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـا سرگـشـاده اعـتـراض آمـیز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمایـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگیخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خمـیـنـى به شاه و نخست وزیر تند و هشـدار دهنده بود.
امام خمـیـنى در اجـتماع مردم, بى پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـى جنایات و هـمـپـیـمان بـا اسـرائـیـل یاد مـى کـرد و مـردم را بـه قـیام فرا مـى خـوانـد. او در سـخـنـرانى خـود در روز دوازده فـروردیـن ۱۳۴۲ شدیـدا از سـکـوت عـلماى قـم و نجف و دیگر بلاد اسلامى در مقابل جنایات تازه رژیـم انـتـقـاد کرد.